به نام خدا سفرنامه خورشید سفر به جاهی که هر کسی لیاقتشو ندار جای همه دوستان و آشنایان خالی بود ولی من حسابی یادشون کردم خدا قسمتتون کنه که شما هم سال نورو کنار آقا امام رضا سال تون تحویل کنید من به اتفاق یکی از دوستان گل رفتیم پابوس آقا ماشاالله مشهدیا که اجاره یه اتاق3*4شون از اجار خونه ما بیشتره..... کلی این در اون در زدیم تا یا جاهی رو پیدا کردی اگه بگم چند باورتون نمیشه واسه همین نمیگم هرکس خواست بدونه بیاد تا بهش بگم ولی جدا از بحث از مادیات خیلی خوش گذشت..... تا حالا شده حرفی رو تو دلت نگه داری تا یه وقت به آقا بگی؟؟؟ من که کلی بغض تو گلو بود وقتی چشمم به گنبده آقا افتاد دیگه نتونستم نگه دارم...... کلی با آقا حرف زدم واز کلی ها گلایه کردم وحسرت نبودن یک نفرو خوردم...... واز آقام خواستم هرجا که هست خدا پشت پناهش باشه وهمیشه ودر همه حال کمکش کنه و اونو از شر گرگ هایی جامعه حفظ کنه...... میگفتم از مهمون نوازی مشهدیا....... قیمتا که نگو مثل طلا بالا بود.......من که واسه خودم چیزی نگرفتم...... توصیه میکنم هرکی میخواد بیاد مشهد قبلش توی شهر خودش صوغاتیاشو بگیره بعضی وقتا آدم واسه بعضی چیزا باید خودشو اذیت کنه نمیدونم منظورم از این حرف چی بود فقط یه دفع زد به سرم......
[ جمعه 91/1/4 ] [ 12:27 عصر ] [ امیر حسین خدایی ]
[ نظر ]