*آوای دوستی.....* |
فراموشم کردیاین پست به نام توست...... این پست برای توست......... تویی که روزی تمام هستیم متعلق به تو بود........جانم فدای تو بود......خونم حلال بود برای قربانی قدمهای تو........ تو عاشقم کردی.......ذره ذره سلولهام رو از عشقت پر کردی........تویی که ...... تویی که این اشکهای لعنتی با شنیدن اسم تو چشمام رو پر می کنن.........تو یه روزه تو قلبم نیومدی....یه روزه زندگیم نشدی که با تمام بدیهات یه روزه فراموشت کنم........ می دونم منم بد بودم....خیلی جاها کوتاهی کردم.........اما من لج بازی نکردم........من هنوز عاشقتم...... من عاشق اون خوبیهاتم........ اون مهربونیهای که ذره ذره عشق و تو وجودم تزریق کرد.......نمی تونم فراموشت کنم.......شایدم نمیخوام فراموش کنم....... آره .......... نمیخوام بلندترین شب سال رو فراموش کنم...........شبی که باهام عهد بستی......شبی که قسمم دادی ترکت نکنم....... چرا .......... من خسته ام.........از رفتارهات با خودم خسته ام........فراموشم کردی........همیشه بهم می گفتی تنهات نمیذارم....... اما تو بی وفا شدی........ تو فراموشم کردی........فراموش کردی یه روزی چشام دنیات بود......فراموش کردی یه روزی من هوای نفس کشیدنت بودم......فراموش کردی وقتی مسافزت بودم می گفتی انگار اکسیژن واسه تنفس کم آوردی....... فراموشم کردی......... تو فراموش کردی من کیم........چه قولهایی بهم دادی.........فراموش کردی و چشمات رو چشمام بستی....... قفل دلت رو از دلم باز کردی........فراموشم کردی و حلقه ات گم شد........ تو فراموش کردی و گم شدی........اون که من عاشقش بودم گم شد........... من چجوری یادم بره این همه خاطره هامو.................... من بی وفا نیستم........ ازم نخواه فراموشت کنم.....ترکت کنم........نخواه اشکامو بدرقه راهت نکنم.......... به همه مقدسات عالم تو تک ستاره آسمون زندگیم بودی......تو بری آسمون زندگیم تاریک می شه........ چشمات رو خشم پر کرده.......نمیبینی چقدر دور شدیم از اونی که بودیم...........کاش این نامه رو با دستام می نوشتم....... تا اشکام رد جوهر خودکار رو از بین می برد و تو میدی دارم واسه نوشتن تک تک این جمله ها چه زجری می کشم......... من می خوامت........ من محتاج بودن تو ام........بودنت رو ازم دریغ نکن...... من چجوری این ذره ذره عشق رو از بدنم بیرون کنم....... مردن واسم راحت تره...... بهم بگو بمیر.....اما نخواه ازم که به نبودنت تو زندگیم عادت کنم..... [ چهارشنبه 92/9/6 ] [ 10:15 عصر ] [ امیر حسین خدایی ]
[ نظر ]
|