پيام
داداش مهربون
90/10/7
اميرحسين*ترنم باران*
ااااااااااااااي ي ي ي ي ي خداااااااا......دلم خونه.........
داداش مهربون
چرا؟
اميرحسين*ترنم باران*
چقدر سخته.....
داداش مهربون
چي؟
اميرحسين*ترنم باران*
چيزاي كه آدم بايد بريزه توي دلش.....
داداش مهربون
سخت نيست دل كه انباري نيست
اميرحسين*ترنم باران*
پس چيكارش بايد كرد؟؟؟/
داداش مهربون
بريزش دور
اميرحسين*ترنم باران*
مگه ميشه آدم خاطراتشو بريزه دور؟؟
داداش مهربون
اگه خاطرس براي آدم كه ديگه آه و ناله نداره اما اگخ عذابه براي آدم بايد اين خاطرات را كوبيد به ديوار
اميرحسين*ترنم باران*
امان از اين روزگار نامررررررررررد
داداش مهربون
اي بابا چرا اين قدر دل شكسته اي دنيا دو روزه
اميرحسين*ترنم باران*
تو جاي من بودي اينجوري نمي گفتي.....
داداش مهربون
مگه چه جوري هستي
اميرحسين*ترنم باران*
بعضي چزا رو نميشه دادا زد.....
داداش مهربون
آروم توي گوش دادا بگو
اميرحسين*ترنم باران*
بعدان ميگم...حالا ميرم
داداش مهربون
باشه من ساعت 4 ميام